چند پارتی سناریو باکوگو ۱

نام شما : میتا ( دیگه اسم بهتری نداشتم )
کوسه : تیغ های اتش
میتونید تیغه هایی که اتشین و برنده هستن رو پرتاب کنید و کنترلشون کنید
اخلاق : شبیه باکوگو

میتا توی اتاقش روی تخت دراز کشیده بود و با گوشی ور میرفت اون روز قرار بود از مدرسه شیکتسو به یو ای منتقل بشه چون میدونست اونجا معلم های ویژه تر و مدرسه ای بهتر داره اهی از کلافگی کشید و بلند شد و به سمت اشپزخونه رفت
میتا : مامان پس چقدر باید صبر کنم ؟!
ـ عزیزم بهت که گفتم فردا
میتا کلاهش رو گذاشت رو سرش و یه هودی سفید پوشید و از خونه زد بیرون
همینطور که داشت میرفت زیر لب غرغر میکرد
میتا : دیگه خسته شدم لعنت بهش..
که یک دفعه با یه پسری برخورد کرد اون پسر با عصبانیت گفت
+هی دختر جلو پاتو نگا کن !
اون پسر موهای بلوند و سیخ سیخی داشت و چشماش سرخ و قرمز رنگ بود
میتا : وایسا تو همون پسره نیستی که توی مسابقات ورزشی برنده شد ؟
+ آره هستم من باکوگو‌ کاتسوکی ام
میتا بلند شد و خودش رو تکوند و دست به سینه ایستاد
میتا : خیلی خب به هر حال
باکوگو : خب تو کی هستی ؟
میتا : میتا ، میتا سوزوکی
باکوگو : میتا
میتا : من فرد جدید یو ای هستم
باکوگو : همون دانش اموز انتقالی ؟
میتا : آره